هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناامیدی، درد هجران و بی‌پاسخی عشق می‌گوید. او از وفاداری بی‌پاسخ، رنج دل و بی‌عدالتی در حق خود شکایت دارد و امیدش به وصل محبوب برآورده نشده است. همچنین، اشاره می‌کند که تلاش‌هایش بی‌ثمر مانده و به مقصود نرسیده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند ناامیدی، درد عشق و شکایت از بی‌عدالتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک این مفاهیم نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد.

شمارهٔ ۵۵۳

همه عمر از تو به من بوی وفائی نرسید
دل رنجور ز وصلت بشفائی نرسید

این همه خون بناحق که در ایام تو رفت
هیچکس را به تو چون و چرائی نرسید

غم هجران توام جان به لب آورد و هنوز
لب امید ببوسیدن پائی نرسید

بر درت زآن همه فریاد که کردیم و خروش
سگ کوی تو بفریاد گدانی نرسید

هر کسی بافت بخوان کرمت دسترسی
دست کوتاه من الأ به دعای نرسید

غابت لطف همین است و کرم کز تو مرا
ساعتی نیست که تشریف بلائی نرسید

سالها در راه مقصود بسر رفت کمال
سالها بین که بر رفت و بجائی نرسید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.