هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزلی، بیانگر احساسات شاعر درباره یادآوری معشوق و تأثیر آن بر زندگی اوست. شاعر از درد فراق، خیال معشوق و گذر عمر بی‌ثمر سخن می‌گوید و از زیبایی‌های معشوق مانند زلف و لب لعل او یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۵۶

یاد روی تو چو در خاطر ما می گذرد
وقت ما در همه وقتی به صفا می گذرد

چشم کس محرم سلطان خیال تو چو نیست
بسر مردم بیگانه را می گذرد

پشت سودا زدگان سر بسر از غصه دوتاست
تا چرا باد بد آن زلف دوتا می گذرد

بر سر کوی تو باید بسر و چشم گذشت
مدعی چشم ندارد که به پا می گذرد

رفت در آه و فغان بی تو مرا عمر دراز
آه ازین عمر که بر باد هوا می گذرد

تیر مژگان ترا هیچ سپر مانع نیست
که به یک چشم زدن از همه جا می گذرد

نرود عکس لب لعل تو از چشم کمال
در زجاجیست می از شیشه کجا می گذرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.