هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و اشتیاق خود به معشوق اشاره می‌کند و از احساسات عمیق و بی‌قراری خود می‌گوید. او از ناله‌های شبانه، تشویش‌های ناشی از عشق، و مستی از بوی زلف معشوق سخن می‌گوید. همچنین، به آرزوی دیدار و نزدیکی به معشوق و تأثیر عمیق این عشق بر وجودش اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه‌ی عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های شعری و زبان ادبی ممکن است برای درک کامل، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۵۷۱

بر سر کوی تو گر بودی مرا راه گذر
گاه میرفتم به دیده، گاه میرفتم به سر

مرغ اگر از ناله‌ی شبهای من می‌کرد خواب
تا روم پیش تو می‌دزدیدم از وی بال و پر

در کتاب طالع ما دیده بود اخترشناس
از سر زلفت بسی تشویش در دور قمر

گر بری از ما رقیبا تحفه‌ای پیش حبیب
محبتی داریم خوش برخیز و زحمت را ببر

حال دل از باد پرسیدم ندارد آگهی
کز نسیم زلف تو من مستم و او بی‌خبر

همچنان از شوق آن لب خون بگریم پیش جام
گر صراحی سازد از خاک وجودم کوزه‌گر

گر به یاد روی او نوشی می روشن کمال
چون قدح گیری به کف افکن نظر بر ماه و خور
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.