هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و آرزوهای خود سخن می‌گوید، از دوری از معشوق شکایت دارد و از وصال و عشق الهی می‌نالد. او از فداکاری و ایثار در راه عشق صحبت می‌کند و از معشوق می‌خواهد که به او نزدیک شود. در پایان، شاعر به زیبایی‌های شیراز و مصر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۵۹۴

آرزو برده ام که چشم تو باز
کشدم که به عشره گاه به ناز

ما خریدیم اگر فروشد دوست
نیم ناری بصد هزار نیاز

گره کشی خوان وصل لب بگشای
که نخست از نمک کنند آغاز

سر ما زیر پا فکن جان نیز
هرچه گفتیم بر زمین انداز باز

گفتم از زلفت از چه دورم؟ گفت:
رفتی به فکر دور و دراز

در شکر ریز فکر خویش کمال
قند هر یک سخن مکرر ساز

تا بیابد به چاشنی گیری
شکر از مصر و سعدی از شیراز
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.