هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از غم و اندوه جهان میگوید و آرزوی دیدار معشوق را دارد. او از عشق و اشتیاق به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که تنها خواستهاش بوسهای از او و نزدیکی به اوست. شاعر همچنین از صبر نکردن و فرار از مشکلات در غیاب معشوق میگوید و از خاکساری خود در راه او سخن میراند. در نهایت، او از معشوق میخواهد که به سوی او بازگردد و غبار را از چشمانش دور کند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی قدیمی ممکن است برای سنین پایینتر دشوار باشد. سن 16 سال به بالا به دلیل بلوغ فکری و عاطفی مناسبتر است.
شمارهٔ ۶۱۵
دارم من از جهان غم باری همین و بس
در سر خیال روی نگاری همین و بس
ما از بنان موی میان شکر دهان
بوسی طمع کنیم و کناری همین و بس
سودای هر کسی زر و سیم است و آن ما
سودای بار سیم عذاری همین و بس
بی او به هر چه حکم کند بار می کنیم
صبری نمی کنیم و فراری همین و بس
زینسان که خاک راه شدیم از گذار تو
میکن به خاک راه گذاری همین و بس
لشکر به قصد ملک دل ما چه می کشی
زین سو روانه ساز سواری همین و بس
گر میکنی غبار ز چشم کمال دور
از خاک پا فرست غباری همین و بس
در سر خیال روی نگاری همین و بس
ما از بنان موی میان شکر دهان
بوسی طمع کنیم و کناری همین و بس
سودای هر کسی زر و سیم است و آن ما
سودای بار سیم عذاری همین و بس
بی او به هر چه حکم کند بار می کنیم
صبری نمی کنیم و فراری همین و بس
زینسان که خاک راه شدیم از گذار تو
میکن به خاک راه گذاری همین و بس
لشکر به قصد ملک دل ما چه می کشی
زین سو روانه ساز سواری همین و بس
گر میکنی غبار ز چشم کمال دور
از خاک پا فرست غباری همین و بس
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.