هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رنجها و نالههای شبانه خود میگوید و از دیگران میخواهد که با وجود ظاهر خندان، بر او بگریند. او از خودفروشی و فروتنی در برابر دیگران سخن میگوید و به بلندهمتی خود افتخار میکند. همچنین، از زیبایی و جذابیت معشوق و تأثیر آن بر خود مینویسد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۶۴۳
ما به فریاد آمدیم از ناله شبهای خویش
پرسشی میکنز رنجوران شب پیمای خویش
با همه خندان لبی بر من بگرید شمع جمع
گر برو پیدا کنم این سوز ناپیدای خویش
من که بیقیمت نرم پیش کسان از خاک راه
خود فروشیها کنم گر خوانیم مولای خویش
تا به بالای بلندت سر فرو آورده ام
سر بلندم راستی از همت والای خویش
سرو بر طرف چمن وقتی به جای خویش بود
تا تو سوی او برفتی او برفت از جای خویش
حسن و زیانی بناگوش ترا زیبد که یافت
خلعت سودای زلفت راست بر بالای خویش
هم به خاک پات کش بر دیده بنشاند کمال
گ ر فرستنی سوی او گردی ز خاک پای خویش
پرسشی میکنز رنجوران شب پیمای خویش
با همه خندان لبی بر من بگرید شمع جمع
گر برو پیدا کنم این سوز ناپیدای خویش
من که بیقیمت نرم پیش کسان از خاک راه
خود فروشیها کنم گر خوانیم مولای خویش
تا به بالای بلندت سر فرو آورده ام
سر بلندم راستی از همت والای خویش
سرو بر طرف چمن وقتی به جای خویش بود
تا تو سوی او برفتی او برفت از جای خویش
حسن و زیانی بناگوش ترا زیبد که یافت
خلعت سودای زلفت راست بر بالای خویش
هم به خاک پات کش بر دیده بنشاند کمال
گ ر فرستنی سوی او گردی ز خاک پای خویش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.