هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از درد عشق و جدایی میگوید. او از تأثیرات عشق بر دل و جان خود سخن میگوید و بیان میکند که چگونه عشق و جور معشوق، او را آزار میدهد. شاعر همچنین به موضوعاتی مانند درویشی، صبر، و پذیرش درد عشق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و رنجهای عاطفی ممکن است برای سنین پایینتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۶۴۴
مرا بگفت کسان چون قلم مران از پیش
که من از دست تو خواهم گرفت خودسر خویش
چو دل حدیث تو گوید ز دیده خون بچکد
رود هر آینه خون چون دهن گشاید ریش
اگر بریش دلم نیش نیز دره نگرد
در آن نظاره به حیرت فرو رود سر نیش
بدست غمزه روانتر روانه کن تیری
که صبر آن نکند دل که بر کشی از کیش
دلا بیار سر و جان برسم درویشی
که بی معامله آمد مرید نا درویش
به حلق های غلامی مرا گران شده گوش
چنانکه نشنوم این بار پند نیک اندیش
مزید جور ز دل کم نکرد هر کمال
چرا که جور تو بیش است و مهر بیش از پیش
که من از دست تو خواهم گرفت خودسر خویش
چو دل حدیث تو گوید ز دیده خون بچکد
رود هر آینه خون چون دهن گشاید ریش
اگر بریش دلم نیش نیز دره نگرد
در آن نظاره به حیرت فرو رود سر نیش
بدست غمزه روانتر روانه کن تیری
که صبر آن نکند دل که بر کشی از کیش
دلا بیار سر و جان برسم درویشی
که بی معامله آمد مرید نا درویش
به حلق های غلامی مرا گران شده گوش
چنانکه نشنوم این بار پند نیک اندیش
مزید جور ز دل کم نکرد هر کمال
چرا که جور تو بیش است و مهر بیش از پیش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.