هوش مصنوعی: شاعر در این متن از لذت نوشیدن شراب و میگساری سخن می‌گوید و از زیبایی‌های طبیعت و معشوق یاد می‌کند. او به زاهدان اشاره می‌کند که رزق از ازل مقدر شده و تفاوتی بین جام و سنگ در دستان افراد نیست. شاعر از جنگ و نزاع بی‌معنی دوری می‌جوید و به جای آن به لذت‌های زندگی مانند شراب، گل و معشوق می‌پردازد.
رده سنی: 18+ متن شامل مضامین مرتبط با شراب و میگساری است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای درک کامل، نیاز به بلوغ فکری داشته باشد.

شمارهٔ ۶۶۶

نارگی می جنبدم در تن چو چنگ
باشه آهنگم بمیهای چو زنگ

زاهدا رزق از ازل بنهاده اند
بر کف ما جام و در دست تو سنگ

نیست ما را در میان مال پدر
با منت جان برادر چیست جنگ

سلسبیل ما و حور اینک بنقد
ساقی گلبو شراب لاله رنگ

ساقیا می ده که شاهد رخ نمود
موسم گل شد چه فرمائی درنگ

چون دهان و زلف او بی عکس جام
هسته بر مستان جهان تاریک و تنگ

می به آواز پریشم خور کمال
مطربی گر آیدت روزی به چنگ
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.