هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید و از ارزش والای عشق و معشوق در برابر دنیای مادی می‌سراید. او عشق را بالاتر از همه دارایی‌های دنیوی می‌داند و از داغ عشق و دل‌باختگی می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به پذیرش و قبول از سوی معشوق دارد و از گم‌شدگی و یافتن گوهر وجود در این راه سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۸۸

باز در آن کو گذری بافتم
بر درش از کعبه دری یافتم

پیش گدایان سر کوی دوست
ملک جهان مختصری بافتم

جان و سر و دبده چه داریم دوست
از همه چون دوسری بافتم

گر نظر مردم مقبل به ماست
آن ز قبول نظری یافتم

ای که گریزد دلت از داغ عشق
رو که ترا بیجگری یافتم

بی خبر افتاده در آن کوست دل
این قدر از دله خبری یافتم

دلش شد و دلبر به کف آمد کمال
گر شبه گم شد گهری یافتم
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.