هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دلبستگی به معشوق سخن میگوید. او از نگاه معشوق، گفتوگوهای عاشقانه و درد فراق میگوید و در نهایت به خداوند پناه میبرد. این شعر پر از احساسات عمیق عاشقانه و روحانی است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین آن نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد.
شمارهٔ ۷۰۴
ترا بر دیده من جاست گفتم
که این جوی و تو سروی راست گفتم
البت گفت از توأم جانست درخواست
مرا از نست این درخواست گفتم
دهانت با دلم گفتا کجایی
که پیدا نیستی، پیداست گفتم
ز من پرسید هرگز میکنی خواب
نکردم این گنه شبهاست گفتم
به تنهانی به سر چون می بری گفت
خیالت روز و شب با ماست گفتم
دلت کو گفت تا با من سپاری
اگر دل نیست جان برجاست گفتم
کمال این درد را گفتی چه درمان
نمی دانم خدا داناست گفتم
که این جوی و تو سروی راست گفتم
البت گفت از توأم جانست درخواست
مرا از نست این درخواست گفتم
دهانت با دلم گفتا کجایی
که پیدا نیستی، پیداست گفتم
ز من پرسید هرگز میکنی خواب
نکردم این گنه شبهاست گفتم
به تنهانی به سر چون می بری گفت
خیالت روز و شب با ماست گفتم
دلت کو گفت تا با من سپاری
اگر دل نیست جان برجاست گفتم
کمال این درد را گفتی چه درمان
نمی دانم خدا داناست گفتم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.