هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد هجران و فراق معشوق مینالد و از عشق بیپاسخ و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از معشوق میخواهد که به حالش ترحم کند و او را از این درد رها سازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و اندوه عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۷۳۱
رحمت آری و کنی چاره این درد نهانم
گر بدانی که ز هجر تو چسان میگذرانم
چند در کوی تو بربوی تو برخاک نشینم
آتش سینه به آب مژه تا چند نشانم
در کمند خودم آوردی و چون نیر بجستی
کی کمان ابروی من بر نو به این بود گمانم
روی زردم نگر و روی گردان که نشاید
اشک من بین و چو اشک از نظر خویش مرانم
جان به رسمی چو به پای تو کمال اندازد
قدمی رنجه کن ای جان و ز خود باز رهانم
گر بدانی که ز هجر تو چسان میگذرانم
چند در کوی تو بربوی تو برخاک نشینم
آتش سینه به آب مژه تا چند نشانم
در کمند خودم آوردی و چون نیر بجستی
کی کمان ابروی من بر نو به این بود گمانم
روی زردم نگر و روی گردان که نشاید
اشک من بین و چو اشک از نظر خویش مرانم
جان به رسمی چو به پای تو کمال اندازد
قدمی رنجه کن ای جان و ز خود باز رهانم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.