هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه، از عشق و دلبستگی به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که حتی در غیاب یار، با یاد او و درد فراق، آرامش مییابد. او ترجیح میدهد در حریم دوست باشد تا در بهشت و از فقر خود در راه عشق باکی ندارد. شاعر خود را عاشقی کامل و رند میداند و سعادت را در همین حالت میبیند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۷۴۹
شبی که بی رخ آن شمع مه جبین باشم
به ناله همدم و با درد همنشین باشم
مرا که مهر دلفروز در دلست چو صبح
به صادقیست که بی آ. آنشین باشم
گرم مجال بود در حریم حضرت دوست
چرا مقید فردوس و حورعین باشم
ترا که خرمن مشک است گرد ماه چه باک
اگرچه من ز گدایان خوشه چین باشم
کمال عاشق و رندست حالیا ز ازل
زهی سعادت اگر تا ابد چنین باشم
به ناله همدم و با درد همنشین باشم
مرا که مهر دلفروز در دلست چو صبح
به صادقیست که بی آ. آنشین باشم
گرم مجال بود در حریم حضرت دوست
چرا مقید فردوس و حورعین باشم
ترا که خرمن مشک است گرد ماه چه باک
اگرچه من ز گدایان خوشه چین باشم
کمال عاشق و رندست حالیا ز ازل
زهی سعادت اگر تا ابد چنین باشم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.