۲۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۷۶

ما از لب تو کام ندیدیم و گذشتیم
تشنه به لب چشمه رسیدیم و گذشتیم

گفتیم دعای تو و از بخت مخالف
از لفظ تو دشنام شنیدیم و گذشتیم

با داغ فراق تو که جانسوز عذابست
از زندگی امید بریدیم و گذشتیم

یک شب نکشیدیم ترا دربر و هر روز
صد جور و جفا از تو کشیدیم و گذشتیم

در بیشه دنیا که چراگاه دل ماست
روزی دو چریدیم و چمیدیم و گذشتیم

شهد لب تو شربت وصل دگران بود
ما زهر فراق تو چشیدیم و گذشتیم

مانند کمال از هوس آن گل رخسار
صد جامه به باد نو دریدیم و گذشتیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.