هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دیوانگی خود سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که بین مسجد و میخانه سرگردان است و از غمزه‌های عاشق‌کش معشوق خود در رنج است. شاعر خود را از جان و جهان بیگانه می‌داند و تأکید می‌کند که تنها دیوانگان می‌توانند حال او را درک کنند. او از ویرانی دل خود به دلیل غم معشوق می‌گوید و در پایان، خود را شمعی می‌داند که از سوز عشق می‌سوزد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مکان‌هایی مانند میخانه ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۷۹۴

من ز بویش بیخوده و دیوانه ام
گه به مسجد گاه در میخانه ام

فتنه آن غمزه عاشق کشم
کشت آن نرگس مستانه ام

تا به آن جان و جهانم آشنا
هم ز جان هم از جهان بیگانه ام

گفتهای دیوانه اویم مگوی
هرگز این گویم مگر دیوانه ام

تا بر آن دریافتم جای قرار
نمی باید دگر در خانه ام

تا غمت بنیاد ویرانی نهاد
یافت آبادی دل ویرانه ام

سر مکش از سوز ما گفتی کمال
شمع را گو اینکه من دیوانه ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.