هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وصال به معشوق سخن می‌گوید و از زیبایی‌ها و لذت‌های این عشق یاد می‌کند. اما در ادامه از درد و رنج ناشی از جور و بی‌وفایی معشوق نیز می‌نالد و بیان می‌کند که گاهی باید از چنین عشقی دل برید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و جدایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۸۴۱

خوشا در کوی دلبر آرمیدن
گل از گلزار وصل بار چیدن

نگار خویش را در بر گرفتن
شراب وصل از لعلش چشیدن

مرا باشد دلارامی پریروی
که چون آهو بود خویش رمیدن

تمنا میکنم چون از لبش بوس
بود کارش به دندان لب گزیدن

شود شرمنده سرو از قامت او
کند در باغ چون عزم چمیدن

ولیکن بسکه می باشد دلازار
ز جورش باید از جان دل بریدن

کشیدم دوش دل در پای او گفت
کمال از جور تا کی سر کشیدن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.