هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دیوانگی ناشی از آن سخن می‌گوید. او از زیبایی معشوق و تأثیرات آن بر خود می‌نالد و از درد عشق شکایت می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند صبر، فداکاری و ناامیدی در عشق وجود دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۸۴۵

در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دین
بار در پیچیدهام هذا جنون العاشقین

دی طبیب آمد به پرسش بر سر بالین من
گفت بینم زحمت تو گفتمش زحمت مبین

پیش لب خال سیه را آن دو رخ گر جای داد
سادگی باشد مگس را بر شکر کردن امین

چون روی ای نیر از آن ترکش روان منشین بخاک
و به قد بار میمانی با بر جان نشین

لطف اندامت که پیراهن به دامن می نهفت
ترسم از ساعد که ننهد در میان با آستین

آستین بوست چو کس را بر نمی آید ز دست
دامن از ما خاکیان چون زلف باری در مچین

با نشان در پیش تیغم یا نشین پیش کمال
من نخواهم عمر بی تو با چنان کن با چنین
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.