هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غزل‌گونه است که در آن شاعر از درد عشق، جور معشوق، و رنج‌های ناشی از عشق سخن می‌گوید. او از زیبایی‌های معشوق مانند خال، چشم، و زلف یاد می‌کند و از ناتوانی خود در برابر این عشق می‌نالد. همچنین، اشاره‌ای به بیم از بدگویان و رنج‌های روحی ناشی از عشق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و اشارات شاعرانه ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۸۷۶

ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان
ما را به ما گذارید باران و مهربانان

از بیم بد زبانان بردن نمی توانیم
الا به زیر لبها نام شکر دهانان

با چشم و غمزه تو افتاده جان شیرین
همچون مویزه امانت در دست ترکمانان

خال تو خورد خونم تا داشت باغ آن رخ
آری حرام خواره باشند باغبانان

چشمان بکشتن ما تا چند رنجه سازی
بخشای نا توانی بر جان ناتوانان

در زلف تو مقید جانیست هر تنی را
بگذار تا نشانند آن زلف جان فشانان

دلبر چو خط برآرد سوزد کمال جانت
این حرف یاد دارم از نا نوشته خوانان
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.