هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق، رنج‌های عاشقی، و رفتارهای ناعادلانه معشوق سخن می‌گوید. او از بی‌وفایی و بی‌توجهی معشوق شکایت دارد و در عین حال، به رغم تمام دردها، همچنان به او عشق می‌ورزد. شاعر از مفاهیمی مانند دعا، جفا، و مهر آشنا نیز استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و جفا ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۸۹۰

اگر دشنام می گونی مرا گو
که از جانت دعاگویم دعاگو

چو گونی ناسزای هر که خواهی
منت پرسم کرا گفتی تراگو

روم گفتی و دردی آورم باز
چو درد آوردی ای مونس دراگو

تو خوش می آی و می مینوش و میرو
کسی را خوش نمی آید میاگو

دمی آبی نخوردم بیتو هرگز
تو هم بی من چرا خوردی چراگو

برآمد گفتمش جانم ز غم گفت
چرا عاشق شدن جانت بر آگو

نخواهم بار شد گفتی به باران
چه بار ای شوخ به مهر آشناگو

اگر احسانی نباشد در نو باری
برین در چند باشد این ثناگو

کمال آن شوخ اگر ندهد ترا دست
جفاهای جهانرا مرحباگو
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.