هوش مصنوعی: این متن بیانگر ناامیدی و دلشکستگی شاعر از عشق یکطرفه و بی‌پاسخ است. شاعر از تلاش‌های بی‌ثمر خود برای جلب توجه معشوق و دریافت تنها جفا و بی‌اعتنایی از سوی او سخن می‌گوید. او از عمری که در انتظار گذرانده و به آرزویش نرسیده، ابراز تأسف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و ناامیدی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، این نوع مضامین برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۹۱۲

ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو
مرحبانی نزده دست کشیدیم از تو

دل که در عشق تو خود را به غلامی بفروخت
تا به هیچش ندهی باز خریدیم از تو

سالها گرچه نهادیم به تو چشم امید
جز جفا و ستم و جور ندیدیم از تو

هر سؤالی و دعانی که بر آن در کردیم
غیر دشنام جوابی نشنیدیم از تو

چه درختی تو که تا در چمن جان رستی
بر نخوردیم و گلی نیز نچیدیم از تو

در دو لب رنگ برنگ این همه حلوا که تراست
و ای عجب چاشنی هم نچشیدیم از تو

رفتی از چشم ترو گریه کنان گفت کمال
رفت عمر و بمرادی نرسیدیم از تو
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.