هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از گفتن سخنان ناامیدکننده و تلخ توسط معشوق خود ابراز ناراحتی می‌کند. او از معشوق می‌خواهد که از گفتن جملاتی مانند قطع امید، ناتوانی در وفاداری، قطع رابطه و وعده‌های دروغین خودداری کند. شاعر با لحاظی عاشقانه و اندوهگین، از معشوق می‌خواهد که این سخنان را تکرار نکند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و شکست عاطفی نیاز به بلوغ ذهنی دارد تا به درستی درک شود.

شمارهٔ ۹۱۱

گفته‌ای از ما دلت بردار زنهار این مگو
جان من با آن لب و گفتار زنهار این مگو

گفته راه وفا ما نیکه نتوانیم رفت
با چنان قد خوش و رفتار زنهار این مگو

گفته خواهم بریدن از تو دیگر باره مهر
هم به مهر خود که دیگر بار زنهار این مگو

گفته صبح امیدت من نیاوردم به شام
از رخ و از زلف شرمی دار زنها این مگو

گفته در آفتاب و به توان هرگز رسید
وصل رویم هم همان انگار زنهار این مگو

گفته آب خوشی هرگز کسی خورد از سراب
وعده ما هم همان پندار زنهار این مگو

گفته از دوستی جان خودم خواندی کمال
هرچه گونی این مگو زنهار زنهار این مگو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.