هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق سخن میگوید و به مفاهیمی مانند وفاداری، بخشش، و عشق الهی اشاره میکند. شاعر همچنین از جفاهای معشوق و رنجهای عشق شکایت میکند اما با این حال، عشق خود را حفظ میکند و از سرزنش معشوق خودداری مینماید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۹۱۴
آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ماه
کز دیده نهائنده نهان کردمت آگاه
گر دیده گنه کرد که از خانه کشیمش
ور اشک بزودیش برانیم ز درگاه
بر شاه گدا را نبود هیچ گرفتی
جز دامن دولت که بگیرد گه و بیگاه
گره هست خود از جانب آن روی مپوشان
تا روی نوه بینیم و بگیریم برو راه
هرچند که عقلم رود از سر چو زند تیغ
جرم از طرف دوست نگیرم علم الله
جان خواست شنیدم لبت از بنده جانی
این بود مرا خود همه از لطف نو دلخواه
بنهاد کمال آن به ادب بر کف و می گفت
العبد و ما فی بده کان لمو لاه
کز دیده نهائنده نهان کردمت آگاه
گر دیده گنه کرد که از خانه کشیمش
ور اشک بزودیش برانیم ز درگاه
بر شاه گدا را نبود هیچ گرفتی
جز دامن دولت که بگیرد گه و بیگاه
گره هست خود از جانب آن روی مپوشان
تا روی نوه بینیم و بگیریم برو راه
هرچند که عقلم رود از سر چو زند تیغ
جرم از طرف دوست نگیرم علم الله
جان خواست شنیدم لبت از بنده جانی
این بود مرا خود همه از لطف نو دلخواه
بنهاد کمال آن به ادب بر کف و می گفت
العبد و ما فی بده کان لمو لاه
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.