هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و عشق ناکام می‌گوید. او از چشمانش می‌خواهد که در نبود معشوق، از دیدن رقیب خودداری کنند و تنها انتظار دیدار معشوق را داشته باشند. شاعر با تصاویر پراحساسی مانند باریدن خون از چشمان و حسرت دائمی، عمق درد خود را بیان می‌کند. او عشق خود را صادقانه و بی‌شائبه توصیف می‌کند و از چشمانش می‌خواهد که همیشه مهر معشوق را بکارند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و تصاویر شاعرانه‌ای مانند 'خون باریدن از چشمان' است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل احساسات پیچیده‌ای مانند عشق ناکام و حسرت نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۹۱۵

از فرقت نو هر دم خون بارم از دو دیده
گر دیدنت نباشد بیزارم از دو دیده

چشم نمی تواند روی رقیب دیدن
آری همین توقع میدارم از دو دیده

گر نیستم به مهرت صادق چو صبح، بادا
همچون شفق پراز خون رخسارم از دو دیده

تا دیده دید رویت افتاد در بلا دل
افتد چنین بلاها هر بارم از دو دیده

بادم به دست و آتش در جان و خاک برسر
همواره آب حسرت می بارم از دو دیده

ز آندم که وقف عشقت کردم خرابه دل
تخم وقا و مهرت می کارم از دو دیده

گرچه کمال در جان درد تو کرد پنهان
چون آب می بخواند اسرارم از دو دیده
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.