هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از جدایی و اشک‌های پیوسته می‌گوید، زیبایی‌های معشوق را توصیف می‌کند و به تأثیر حضور معشوق در زندگی خود اشاره دارد. شاعر از لب‌ها و دندان‌های معشوق سخن می‌گوید و وصال او را کمال زندگی خود می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و جدایی نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارند.

شمارهٔ ۹۲۳

ای روان گرد درت اشک روان پیوسته
به فلک بی تو مرا آه و فغان پیوسته

در چمن چون ورق عارض و رخسار تو نیست
گل سرخ این همه بر سرو روان پیوسته

تا لبم پای نو بوسید و زبان نام تو برد
این جدا شکر تو می گوید و آن پیوسته

تا به تیر مژه دل صید کنی از چپ و راست
ز ابروان چشم تو دارد دو کمان پیوسته

خاک پای تو ز صد میل مرا در نظر است
باد آن سرمه به چشم نگران پیوسته

در دهان جای حدیث دگری نیست که هست
سخن آن لب و دندان به زبان پیوسته

به وصال لب او یافته تا جسته کمال
زندگانی چو تن گشته به جان پیوسته
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.