هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌باختگی به معشوق سخن می‌گوید و از درد دوری و ناآگاهی معشوق از حالش شکایت دارد. او خود را از اهل طریقت می‌داند که با دیدن معشوق از راه خود منحرف شده است. همچنین، به مقایسه خود با زاهد و تفاوت نگاهشان به زندگی اشاره می‌کند و در نهایت، عشق را کمال و آرزوی نهایی خود می‌خواند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند طریقت و زهد ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۹۴۶

شبت خوش باد ای باد سحرگاه
که آوردی هوای زلف آن ماه

چه سود از ناله شبها که جانان
ز حال دردمندان نیست آگاه

در آن حضرت اگر چه راه آن نیست
که باشم من ز نزدیکان درگاه

ولی عبیی چنان نبود ز درویش
که دارد آرزوی صحبت شاه

من از اهل طریقت بودم اول
چو رفتارت به دیدم رفتم از راه

مرا زاهد ز شبخیزان شمارد
من و او راد صبح استغفر الله

تو جان خواه از کمال ای راحت جان
که او را در غمت این است دلخواه
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.