هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق و جدایی مینالد و به زیبایی معشوق و رنجهای خود اشاره میکند. او از دود و آه به عنوان نماد رنج و از ماه و ابرو به عنوان نماد زیبایی معشوق استفاده میکند. در پایان، شاعر به عشق و تسلیم در برابر معشوق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار میباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و نمادهای به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۹۴۷
کحل بصر نیست جز آن خاک راه
چشم به سرمه مکن ای دل سیاه
دود شنیدم سوی خوبان رود
با تو رسد عاقبت این دود آه
درد تو گر جرم و گنه مینهند
هست ز سر تا قدم من گناه
ماه بدید آن رخ و خود را گرفت
بی سببی خود نگرفته است ماه
گر خم ابروی تو دیده از دور
کج ننهادی مه نو هم کلاه
وصل نو نو خاسته گفتم توان
بافت چو فرزین شرف قرب شاه
گفت که من شاه بتانم کمال
گر هوس مات بود شه بخواه
چشم به سرمه مکن ای دل سیاه
دود شنیدم سوی خوبان رود
با تو رسد عاقبت این دود آه
درد تو گر جرم و گنه مینهند
هست ز سر تا قدم من گناه
ماه بدید آن رخ و خود را گرفت
بی سببی خود نگرفته است ماه
گر خم ابروی تو دیده از دور
کج ننهادی مه نو هم کلاه
وصل نو نو خاسته گفتم توان
بافت چو فرزین شرف قرب شاه
گفت که من شاه بتانم کمال
گر هوس مات بود شه بخواه
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.