۲۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۷۵

ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کنی
سر دهی بر باد چون بسیار بازی می کنی

از هوا گر بر زمین افتی چو زلف او رواست
بر رسنها چون شبان تار بازی می کنی

با لب او عشق میبازی دلا خونت حلال
چون به جان خویش دیگر بار بازی می کنی

مرهم ریشت دهم گفتی ندانم میدهی
با زه شوخی با من انگار بازی می کنی

در دبیرستان بدین شوخی و طفلی لوح مهر
چون بیاموزی که در تکرار بازی می کنی

در گلستان آی وعکس زلف و رخ بنگر در آب
گر شب مهتاب در گلزار بازی می کنی

برگ ریزان بهار زندگی آمد کمال
چند با خویان گلرخسار بازی می کنی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.