هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از عشق نافرجام و بیتوجهی معشوق است. شاعر از غم و اندوه خود میگوید و از معشوق میخواهد که به او توجه کند، اما میداند که این آرزو برآورده نخواهد شد. شعر پر از تصاویر احساسی و استعارههای زیبا است که عمق درد شاعر را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل موضوعات عاشقانهای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسن قابل درک نباشد. همچنین، عمق احساسات و غم بیانشده در شعر ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۹۹۷
تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کنی
گریه های تلخ منه بینی و لب شیرین کنی
چون هلاک جان خود خواهم بزاری و دعا
ناشنیده آریو در زیر لب آمین کنی
گفته ای جانت به کام دل رسانم یا به لب
آن نخواهی کرد هرگز دانم اما این کنی
از گل روی توأم رنگی جز این حاصل نشد
کز سرشگ ارغوانی چهره ام رنگین کنی
سر به تاج سلطنت دیگر فرو نابد مرا
گر همه عمر التفاتی با من مسکین کئی
ای دل اول آستین از عقل و دست از جان فشان
گر ز خامی پنجه با آن ساعد سیمین کنی
جنت الفردوس بنمایند در خوابت کمال
گر شبی خاک در آن ماهرو بالین کنی
گریه های تلخ منه بینی و لب شیرین کنی
چون هلاک جان خود خواهم بزاری و دعا
ناشنیده آریو در زیر لب آمین کنی
گفته ای جانت به کام دل رسانم یا به لب
آن نخواهی کرد هرگز دانم اما این کنی
از گل روی توأم رنگی جز این حاصل نشد
کز سرشگ ارغوانی چهره ام رنگین کنی
سر به تاج سلطنت دیگر فرو نابد مرا
گر همه عمر التفاتی با من مسکین کئی
ای دل اول آستین از عقل و دست از جان فشان
گر ز خامی پنجه با آن ساعد سیمین کنی
جنت الفردوس بنمایند در خوابت کمال
گر شبی خاک در آن ماهرو بالین کنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.