هوش مصنوعی:
متن بیانگر احساسات شاعر درباره جدایی، ناامیدی و امید به لطف خداوند است. شاعر از بخت بد خود شکایت میکند اما در نهایت به لطف الهی امیدوار است و از نومیدی دوری میجوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۰۰۲
تن در پی جان می رود ای بخت کجانی
موقوف تو ماندیم که راهی بنمائی
از کار فرو بسته در هم شده ما
لطفی بنمائی گرمی باز گشائی
گویند که تعجیل مکن تا برسد وقت
پیداست که تا چند بود مد جدائی
ای دل مکن اندیشه از این راه که صعب است
نومید نشاید شدن از لطف خدائی
دیگر ندهم دامن مقصود خود از دست
گر بابم از این واقعه سب رهانی
گفتی که کمالا مکن اندیشه رفتن
آیا من مشتاق کجا و تو کجایی
موقوف تو ماندیم که راهی بنمائی
از کار فرو بسته در هم شده ما
لطفی بنمائی گرمی باز گشائی
گویند که تعجیل مکن تا برسد وقت
پیداست که تا چند بود مد جدائی
ای دل مکن اندیشه از این راه که صعب است
نومید نشاید شدن از لطف خدائی
دیگر ندهم دامن مقصود خود از دست
گر بابم از این واقعه سب رهانی
گفتی که کمالا مکن اندیشه رفتن
آیا من مشتاق کجا و تو کجایی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.