هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن می‌گوید. او از سوختن دل در آتش جفا و انتظار کشیدن برای معشوق شکایت دارد و از این می‌پرسد که چرا معشوق او و دیگران را می‌سوزاند. شاعر همچنین به پیوند ناگسستنی دل و جان با معشوق اشاره می‌کند و از نابودی کمال در خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عشقی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۰۲۷

دل من به داغ جفا سوختی
مرا مانده دل را چرا سوختی

کرا سوخت عشقت که آنم نسوخت
مرا سوختی هر کرا سوختی

بسی سوخت در وعده سوختن
مرا انتظار تو تا سوختی

فتادی چو آتش به مأوای دل
در آن خانه آیا چها سوختی

دل و جان بهم در تو پیوسته اند
چرا هر یکی را جدا سوختی

کمال از دل رفت بونی نیافت
خدا داند او را کجا سوختی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.