۳۲۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۳۴

سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی
هر وصف که آید به زبانم به از آنی

آرام دلی دفع غمی مرهم دردی
بار کهنی عمر نوی مونس جانی

گردوست بودجان و جهان نیز خوشه ای دوست
تو دوست تر از جانی و خوشتر ز جهانی

پیش نظر اهل دل از بسکه عزیزی
همچون دهن خویش نه پیدا نه نهانی

بی وصل نوای عمر گرامی نتوان زیست
یک دم که چو عمر گذاران تا گذرانی

غلطان سوی خاک قدمت باز بیایم
صد بار چو اشکم اگر از پیش برانی

گر عمر کمال از غم عشق تو شد آخر
غم نیست گر آخر بمرداش برسانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.