هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، خودشناسی، انتقاد از زهد ریایی، و ستایش معشوق می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند آینه، آتش، و خرمن، احساسات عمیق عاشقانه و درد فراق را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی به زهد و ریاکاری نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۴۸

گر بری دست به آئینه و در خود نگری
ببری دست ز عشاق به صاحب نظری

ننگری دود درونها که به بالا ز تو رفت
شرم داری مگر از ما که به بالا نگری

روز وصلم ز شب هجر بتر سوزی جان
همچو آتش که به خرمن چو رسی تیز تری

آتش از سر گذرد خرمن دل سوخته را
چون به سروقت جگر سوختگان در گذری

جان و سر هر دو به پای تو از آن می سپرم
که اگر خاک شوم باز به پایت سپری

شد ز خون شیشه دلها پرو دور لب تست
فرصتت باد که این می به تمامی بخوری

زاهد از روی تو مهجور و به خود مغرورست
خویشتن بینی او بین به چنین بی بصری

محتسب را ز من رند خبردار کنید
که من از سوی یکی هستم و تو بی خبری

هر کسی جان ببرة تحفه بر دوست کمال
سر ببر تو چه کنی جان نتوانی که بری
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.