هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و فلسفی از فردوسی سخن میگوید و به مفاهیمی مانند وصلت، بهشت، عذاب، و قیامت اشاره دارد. شاعر از زیباییهای معنوی و دردهای عشق الهی میگوید و از ساقی جانها میخواهد که بادهای روشنتر روان کند. همچنین، به انتظار و حسرت انسانها و سرنوشت آنها در قیامت اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۰۴۹
گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی دری
پیش هر حوری ز آب دیده باشد کوثری
گرنه در هر غرفه زنجیری بود از موی دوست
در بهشت از هر دری آید عذاب دیگری
گرنه آن سرو افکند بر شاخ طوبی سایه
هر ورق در شرح بی برگی بر آرد دفتری
با لب رضوان ما از ما بگو ای سلسبیل
ساقی جانها روان کن باده روشنتری
منتظر منشان چو گل بر خاک اهل روضه را
تازحسرت خون نگردد هر دلی در هر بری
درقیامت خوش برا دامن کشان چون زلف خویش
تا به بینی زیر پا هر جانب افتاده سری
گر به فردا افکنی دیدار میمون با کمال
تا به روز حشر باشد هر دم او را محشری
پیش هر حوری ز آب دیده باشد کوثری
گرنه در هر غرفه زنجیری بود از موی دوست
در بهشت از هر دری آید عذاب دیگری
گرنه آن سرو افکند بر شاخ طوبی سایه
هر ورق در شرح بی برگی بر آرد دفتری
با لب رضوان ما از ما بگو ای سلسبیل
ساقی جانها روان کن باده روشنتری
منتظر منشان چو گل بر خاک اهل روضه را
تازحسرت خون نگردد هر دلی در هر بری
درقیامت خوش برا دامن کشان چون زلف خویش
تا به بینی زیر پا هر جانب افتاده سری
گر به فردا افکنی دیدار میمون با کمال
تا به روز حشر باشد هر دم او را محشری
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.