هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از حافظ، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از جذابیت‌های معشوق مانند زلف و رخسارش سخن می‌گوید و از شوخی‌ها و جفاهای او شکایت می‌کند، اما در عین حال، وفاداری و عشق خود را نیز ابراز می‌دارد. شعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، حالات عاشقانه و دل‌شکسته را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم به بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۰۵۲

گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کنی
سرهای ما کشان همه در زیر پا کنی

گفتی نمایمت رخ و گامت ز لب دهم
لطفیست این و مهر تو اینها کجا کنی

شوخی فراغ از آتش و آبت از آن مدام
در دل مقام سازی و در دیده جا کنی

من آن نیم که ناله کنم از تو چون قلم
گر خود به تیغ بند ز بندم جدا کنی

بر عاشقان حیب که یک یک جفا کند
از نو به ای رقیب که صد صد وفا کنی

دیدی صفای عارضش ای دیده گریه چیست
بعد از صفا به گریه چرا ماجرا کنی

آن خط همیشه مشک خطا خواندن کمال
در یک خط ای عجب ز چه چندین خطا کنی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.