هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر ارزش جان و دنیا را در برابر معشوق ناچیز میشمرد و از غم و شادیهای عشق سخن میگوید. او از بادهگساری و مستی در حضور معشوق مینالد و به وعدههای تحققنیافته اشاره میکند. شعر با تصاویر زیبایی از طبیعت و عشق همراه است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق، بادهگساری و احساسات پیچیده است که برای درک کامل آن، بلوغ فکری و عاطفی لازم است. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۰۷۱
نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد کسی
در نظرت جهان و جان نیست به قیمت خسی
شادی جان اگر توئی نیست غم جهان مرا
غصه چه وحشت آورد با رخ چون تو مونسی
از لب و غمزة توأم باده پرست و مست هم
باده و ساقئی چنین نیست به هیچ مجلسی
زیر دو لبه سه بوسه ام گفتی و چشم چار شد
چون به یکی نمیرسی وعده چه میدهی بسی
از تو به من چو بلبلان نالم و بس که در چمن
می رخ زرد و چشم تر نیست گلی و نرگسی
سهر قلم ز بیخودی باز نداند از رقم
نقطة خالت ار فتد بر ورق مهندسی
یافت کمال وصل تو دولت نقد او ببین
نقد چنین کم اوفتد خاصه به دست مفلسی
در نظرت جهان و جان نیست به قیمت خسی
شادی جان اگر توئی نیست غم جهان مرا
غصه چه وحشت آورد با رخ چون تو مونسی
از لب و غمزة توأم باده پرست و مست هم
باده و ساقئی چنین نیست به هیچ مجلسی
زیر دو لبه سه بوسه ام گفتی و چشم چار شد
چون به یکی نمیرسی وعده چه میدهی بسی
از تو به من چو بلبلان نالم و بس که در چمن
می رخ زرد و چشم تر نیست گلی و نرگسی
سهر قلم ز بیخودی باز نداند از رقم
نقطة خالت ار فتد بر ورق مهندسی
یافت کمال وصل تو دولت نقد او ببین
نقد چنین کم اوفتد خاصه به دست مفلسی
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.