هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان عاشقی بیان می‌شود که از درد تنهایی و بی‌قراری در عشق شکایت دارد. شاعر از دوست می‌خواهد که او را به خاطر سودایی‌بودنش سرزنش نکند، چرا که دوست هرگز غم تنهایی را تجربه نکرده است. او از ناسازگاری عشق و شکیبایی می‌گوید و دانش را از کسی نمی‌خواهد که با اشک دفتر دانایی را شسته است. شاعر از دیدن معشوق محروم شده و حاضر نیست به دیگری بنگرد. او عاشق سخنان معشوق است و معتقد است که معشوق برای آراستن بهشت آفریده شده است. در پایان، شاعر از نگاه به چشم و موهای معشوق، مستی و شیدایی را توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و تنهایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۷

مکن ای دوست ملامت من سودایی را
که تو روزی نکشیدی غم تنهایی را

صبرم از دوست مفرمایی که هرگز با هم
اتفاقی نبود عشق و شکیبایی را

مطلب دانش از آن کس که بر آب دیده
شسته باشد ورق دفتر دانایی را

دیده خون گشت ز دیدار نگارم محروم
بهر خوبان بکشم منت بینایی را

ننگرد مردم چشمم به جمالی دیگر
کاعتباری نبود مردم هرجایی را

گر زبانم نکند یاد تو خاموشی به
عاشقم بهر سخنهای تو گویایی را

آفریده ست تو را بهر بهشت آرایی
چون گل و لاله و نرگس چمن آرایی را

روی ها را همه دارند ز زیبایی دوست
دوست دارم سبب روی تو زیبایی را

چون نظر کرد به چشم و سر زلف تو همام
بافت مستی و پریشانی و شیدایی را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.