هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از همام تبریزی، زیبایی و جذابیت معشوق را توصیف می‌کند و از عشق، شیفتگی و درد فراق سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند چشم مستانه، عارض تازه‌تر از گل، و زلف پیچیده، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند بندگی و کرم الهی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۳۵

چشم مستانه ی تو آفت هشیاران است
فتنه و عربده ی او همه با یاران است

سر بوسیدن پای تو نه تنها مار است
این خیالیست که اندر سر بسیاران است

عارضت هست بسی تازه تر از گل برگی
که برو آمده در وقت سحر باران است

در شکن های سر زلف تو گردد دل من
وین چنین شب رویی شیوهٔ عیاران است

گر ز حال شب ما بی خبری معذوری
خفته را کی خبر از حالت بیماران است

هر که بر کوی تو بگذشت چنان پندارد
که مگر برگذرش رسته ی عطاران است

عجب از خواب تو میدارم شب تا به سحر
بر سر کوی تو فریاد گرفتاران است

گر گنه می شمری بندگی و مهر همام
کرم شاه نه از بهر گنه کاران است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.