هوش مصنوعی:
این شعر درباره عشق و زیبایی و شرایط لازم برای یک رابطه عاشقانه حقیقی است. شاعر بیان میکند که عاشق حقیقی باید پاکباز باشد و شاهد (معشوق) نیز باید پاک و روشن باشد تا این رابطه ارزشمند شود. در غیر این صورت، این دوستی برای هر دو وبال خواهد بود. شعر همچنین بر اهمیت پاکی و شرم تأکید دارد و اشاره میکند که عشق ناب مانند طلای خالص در آتش، سرخرو و کامل میشود. در پایان، شاعر امیدوار است که به وصال معشوق نائل شود و از خیالات رها گردد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق حقیقی و پاکی در رابطه ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۸۲
هر که او عاشق جمال بود
شاهدش خود گواه حال بود
گر بود پاکباز شاهد نیز
پاک و روشنتر از زلال بود
حال اگر برخلاف این باشد
دوستی هر دو را وبال بود
چشم خود را به آب شرم بشوی
تا که شایسته جمال بود
حیف باشد که دیده بی آب
تشنه مشرب وصال بود
هیمه زاتش چو سرخ شد آخر
همه خاکستر و زگال بود
زر صافی نهاد را ز آتش
سرخ رویی با کمال بود
وان که اومرد حال شد چوهمام
فارغ از بند قیل و قال بود
هست امیدم که بهره یی ز وصال
یابد و فارغ از خیال بود
شاهدش خود گواه حال بود
گر بود پاکباز شاهد نیز
پاک و روشنتر از زلال بود
حال اگر برخلاف این باشد
دوستی هر دو را وبال بود
چشم خود را به آب شرم بشوی
تا که شایسته جمال بود
حیف باشد که دیده بی آب
تشنه مشرب وصال بود
هیمه زاتش چو سرخ شد آخر
همه خاکستر و زگال بود
زر صافی نهاد را ز آتش
سرخ رویی با کمال بود
وان که اومرد حال شد چوهمام
فارغ از بند قیل و قال بود
هست امیدم که بهره یی ز وصال
یابد و فارغ از خیال بود
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.