هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به زیباییهای ظاهری و باطنی اشاره دارد، از عشق و دوستی سخن میگوید، و به گذر عمر و فانی بودن دنیا میپردازد. همچنین، از انکار فرشتگان نسبت به انسان و شرمندگی قلم و کاغذ در برابر هنر نقاش چین صحبت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات مانند اشاره به مرگ و گذر زمان ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال سنگین باشد.
شمارهٔ ۸۴
آن را که حسن و شکل و شمایل چنین بود
چندان که ناز بیش کند نازنین بود
وقتی در آب و آینه می بین جمال خویش
کز روزگار حاصل عمرت همین بود
با خود نشین و همدم و همراز خویش باش
حیف آیدم که با تو کسی همنشین بود
ای دوست آن خیال جوانی بود نه عشق
هر دوستی که تا نفس واپسین بود
روزی که زین جهان به جهان دگر شوم
در جان من خیال تو نقش نگین بود
هر جا که میروی قدمی باز پس نگر
سرها ببین که بر سر روی زمین بود
بر آدمی ملایکه انکار کرده اند
معلومشان نبود که انسان چنین بود
کاغذ ز شرم پاره شود بشکند قلم
کز دور تک برابر نقاش چین بود
چون از لبت همام حدیثی کند تمام
زاب حیات بر سخنش آفرین بود
چندان که ناز بیش کند نازنین بود
وقتی در آب و آینه می بین جمال خویش
کز روزگار حاصل عمرت همین بود
با خود نشین و همدم و همراز خویش باش
حیف آیدم که با تو کسی همنشین بود
ای دوست آن خیال جوانی بود نه عشق
هر دوستی که تا نفس واپسین بود
روزی که زین جهان به جهان دگر شوم
در جان من خیال تو نقش نگین بود
هر جا که میروی قدمی باز پس نگر
سرها ببین که بر سر روی زمین بود
بر آدمی ملایکه انکار کرده اند
معلومشان نبود که انسان چنین بود
کاغذ ز شرم پاره شود بشکند قلم
کز دور تک برابر نقاش چین بود
چون از لبت همام حدیثی کند تمام
زاب حیات بر سخنش آفرین بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.