هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دلبستگی به معشوق می‌گوید و از زیبایی‌های او مانند زلف پری‌رویان و لب شیرینش یاد می‌کند. او احساس می‌کند که به‌خاطر این عشق، از دیگر دلبستگی‌ها رها شده است و تنها به معشوق فکر می‌کند. شاعر همچنین از تأثیرات عمیق این عشق بر روح و روان خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های شعری است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و ادبی برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۱۳۲

من از دنیا و مافیها دل اندر نیکوان بستم
عجب دارم که بشکیبم ز روی خوب تا هستم

مرا باید که در دستم بود زلف پری رویان
چه باشد گر دهد یا نه مریدی بوسه بر دستم

خیال مهر ورزیدن نبود اندر سرم لیکن
چوزلف پر شکن دیدم بد رغبت تو به بشکستم

لب شیرین می گونت سخن می گفت بشنیدم
ز انفاس خوشت بویی هنوز از ذوق آن مستم

ز چشم اشکریزمن روان شد چشمه هاحالی
به زیر سایه سروی چو بیروی تو بنشستم

مرا با هر سر مویت چو پیدا گشت پیوندی
دگر با هیچ دلبندی سر مویی نپیوستم

از شمع عارضت عکسی چودر چشم همام آمده
ز شمع آسمان دیدن دو چشم خویش در بستم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.