هوش مصنوعی: متن توصیف کننده حضور فردی زیبا و جذاب است که با آمدنش توجه همه را به خود جلب می‌کند. مردم شهر از زیبایی او شرمسار می‌شوند و هر کس به او نگاه می‌کند، تحت تأثیر قرار می‌گیرد. حتی زاهد با دیدن لب‌هایش از توبه روی می‌گرداند. عکس روی او هر جا که می‌افتد، گل‌ها شکوفه می‌زنند. همام نیز در پی او فریاد می‌زند که هجران تا کی ادامه خواهد داشت.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات مانند توبه نکردن زاهد از می ممکن است نیاز به درک بالاتری از مفاهیم داشته باشد.

شمارهٔ ۱۷۶

می آمد و خلق شهر در پی
وز شرم روان ز عارضش خوی

دزدیده به سوی من نظر کرد
کز دوست مباش بی خبر هی

در حال وان یکاد بر خواند
هر کس که نظر فکند بر وی

خوبان جهان کمر بیستند
در خدمت سرو دوست چون نی

زاهد چو لبش بدید می گفت
من توبه نمی کنم ازین می

هر جا که فتاد عکس رویش
گلزار همی شکفت در پی

می رفت و همام در پی او
فریاد کنان که هجر تا کی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.