۲۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۵

لا از تشنگی بمردم ای آب زندگانی
چون نیستی در آتش احوال ما چه دانی

ما را اگر نخوانی سلطان وقت خویشی
درویش را همین بس کز پیش در نرانی

این نوبهار خوبی تا جاودان نماند
در یاب عاشقان را کامروز می توانی

با دوستان همدم با همده بان محرم
گریک نفس برآری آن است زندگانی

منگر در آب ترسم گر روی خود ببینی
بروای ما نداری حیران خود بمانی

خوش بو تر از نسیمی در صبح نو بهاری
شیرینتر از حیاتی در موسم جوانی

ما را اگر تو باشی ملک جهان چه باشد
این است پادشاهی و اقبال و کامرانی

بر رهگذر که آبی بنگر به زیر چشمم
وه گر بود سلامی در زیر لب نهانی

یک دم وصال رویت بی زحمت رقیبان
پیش همام خوشتر از عیش جاودانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.