۴۷۷ بار خوانده شده

بخش ۴۹ - نگریستن عزرائیل بر مردی و گریختن آن مرد در سرای سلیمان و تقریر ترجیح توکل بر جهد و قلت فایدهٔ جهد

زادْ مَردی چاشْتگاهی دَر رَسید
در سَرا عَدلِ سُلَیمانْ دَر دَوید

رویَش از غمْ زرد و هر دو لب کَبود
پس سُلَیمان گفت ای خواجه چه بود؟

گفت عِزرائیل در من این چُنین
یک نَظَر انداخت پُر از خشم و کین

گفت هین اکنون چه می‌خواهی؟ بِخواه
گفت فَرما باد را ای جانْ پناه

تا مرا زین جا به هِنْدُستان بَرَد
بوک بَنده کان طَرَف شُد، جان بَرَد

نَکْ زِ درویشی گُریزانَند خَلْق
لُقمۀ حِرص و اَمَل زانَند خَلْق

تَرسِ درویشی مِثال آن هَراس
حِرص و کوشش را تو هِنْدُستان شِناس

باد را فرمود تا او را شِتاب
بُرد سویِ قَعْرِ هِنْدُستان بر آب

روزِ دیگر، وَقتِ دیوان و لِقا
پس سُلیمان گفت عزرائیل را

کان مُسلمان را به خشم از بَهرِ آن
بِنْگَریدی تا شُد آواره زِ خان

گفت من از خشم کِی کردم نَظَر؟
از تَعجُّب دیدَمَش در رَهْ ‌گُذر

که مرا فرمود حَق کِامْروزْ هان
جانِ او را تو به هِنْدُستان سِتان

از عَجَب گفتم گَر او را صد پَر است
او به هِنْدُستان شُدن دور اَنْدَر است

تو همه کارِ جهان را هم چُنین
کُن قیاس و چَشم بُگشا و بِبین

از کِه بُگْریزیم، از خود؟ ای مُحال
از کِه بِرْباییم، از حَق؟ ای وَبال
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۸ - باز ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر جهد
گوهر بعدی:بخش ۵۰ - باز ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل و فواید جهد را بیان کردن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.