هوش مصنوعی: متن درباره اهمیت پذیرش قضا و قدر الهی و عدم انکار آن است. شخصی به شهریار می‌گوید که اگر ادعای او باطل باشد، آماده است سرش را بدهد. او تأکید می‌کند که انکار قضا و قدر، حتی با داشتن هزاران عقل، نشانه کفر است. همچنین، متن اشاره می‌کند که وقتی قضا فرا می‌رسد، دانش و خرد به خواب می‌روند و حتی خورشید و ماه نیز تاریک می‌شوند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم دینی و فلسفی دارد. این مفاهیم ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

بخش ۶۸ - جواب گفتن هدهد طعنهٔ زاغ را

گفت ای شَهْ بر منِ عورِ گدایْ
قولِ دُشمن مَشْنو از بَهرِ خدایْ

گَر به بُطلان است دَعوی کردنَم
من نَهادم سَر، بِبُر این گَردنَم

زاغْ کو حُکْمِ قَضا را مُنکِر است
گَر هزاران عقل دارد، کافِر است

در تو تا کافی بُوَد از کافِران
جایِ گَنْد و شَهوتی چون کافِ ران

من بِبینَم دام را اَنْدَر هوا
گَر نَپوشَد چَشمِ عقلَم را قَضا

چون قَضا آید، شود دانش به خواب
مَهْ سِیَه گردد، بِگیرد آفتاب

از قَضا این تَعبیه کِی نادر است؟
از قَضا دان، کو قَضا را مُنکِر است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۷ - طعنهٔ زاغ در دعوی هدهد
گوهر بعدی:بخش ۶۹ - قصهٔ آدم علیه‌السلام و بستن قضا نظر او را از مراعات صریح نهی و ترک تاویل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.