هوش مصنوعی: این متن به بررسی تفاوت بین ظاهر و باطن، وهم و حقیقت، و نقش‌های مختلفی که افراد در زندگی بازی می‌کنند، می‌پردازد. نویسنده تأکید می‌کند که بسیاری از افراد درگیر ظواهر و تصورات خود هستند و از حقیقت غافل می‌مانند. او همچنین به تفاوت بین عشق به ذات الهی و عشق به تصورات و وهم‌های انسانی اشاره می‌کند و هشدار می‌دهد که وهم‌ها می‌توانند حقیقت را نابود کنند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و پیچیده‌اند که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشند.

بخش ۱۳۲ - فرق میان آنک درویش است به خدا و تشنهٔ خدا و میان آنک درویش است از خدا و تشنهٔ غیرست

نَقْشِ درویش است او، نه اَهلِ نان
نَقْشِ سگ را تو مَیَنداز اُستخوان

فَقرِ لُقمه دارد او، نه فَقرِ حَق
پیشِ نَقْشِ مُرده‌‌یی کَم نِهْ طَبَق

ماهیِ خاکی بُوَد، دَرویشِ نان
شَکلْ ماهی، لیک از دریا رَمان

مُرغِ خانه‌ست او، نَه سیمُرغِ هوا
لوت نوشَد او، نَنوشَد از خدا

عاشقِ حَقْ است او بَهرِ نَوال
نیست جانَش عاشقِ حُسن و جَمال

گَر تَوَهُّم می‌کُند او عشقِ ذات
ذاتْ نَبْوَد وَهْمِ اَسْما و صِفات

وَهْمْ مَخلوق است و مولود آمده‌ست
حَق نَزاییده‌ست، او لَمْ یولَدست

عاشق تصویر و وَهْمِ خویشتن
کِی بُوَد از عاشقانِ ذوالْمِنَن؟

عاشقِ آن وَهْم اگر صادق بُوَد
آن مَجازِ او حقیقت‌کَش شود

شَرح می‌خواهد بَیانِ این سُخَن
لیک می‌تَرسَم زِ اَفْهامِ کُهَن

فَهْم‌هایِ کُهنهٔ کوتَه‌نَظَر
صد خیالِ بَد دَر آرَد در فِکَر

بر سَماعِ راستْ هر کَس چیر نیست
لُقمهٔ هر مُرغَکی اَنْجیر نیست

خاصه مُرغی، مُرده‌‌یی، پوسیده‌‌یی
پُرخیالی، اَعْمی‌یی، بی‌دیده‌‌یی

نَقْشِ ماهی را چه دریا و چه خاک
رَنگِ هِنْدو را چه صابون و چه زاک

نَقْش اگر غمگین نِگاری بر وَرَق
او ندارد از غَم و شادی سَبَق

صورتَش غمگین و او فارغ از آن
صورتَش خندان و او زان بی‌نِشان

وین غَم و شادی که اَنْدر دلْ حَظی‌ست
پیشِ آن شادیّ و غَم جُز نَقْش نیست

صورتِ غمگینِ نَقْش از بَهْرِ ماست
تا که ما را یاد آید راهِ راست

صورتِ خندانِ نَقْش از بَهرِ توست
تا ازان صورت شود مَعنی دُرُست

نَقْش‌هایی کَنْدَرین حَمّام‌هاست
از بُرونِ جامه‌کَن چون جامه‌هاست

تا بُرونی، جامه‌ها بینیّ و بَس
جامه بیرون کُن، دَرآ ای هم‌نَفَس

زان که با جامه دَرون‌سو راه نیست
تَنْ زِ جان، جامه زِ تَنْ آگاه نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۳۱ - در بیان آنک چنانک گدا عاشق کرمست و عاشق کریم کرم کریم هم عاشق گداست اگر گدا را صبر بیش بود کریم بر در او آید و اگر کریم را صبر بیش بود گدا بر در او آید اما صبر گدا کمال گداست و صبر کریم نقصان اوست
گوهر بعدی:بخش ۱۳۳ - پیش آمدن نقیبان و دربانان خلیفه از بهر اکرام اعرابی و پذیرفتن هدیهٔ او را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.