هوش مصنوعی: شغالی خود را در خم رنگ فرو برد و پس از بیرون آمدن، پوستش رنگین شد. او با این تغییر ظاهری، خود را برتر از دیگر شغالان دانست و شروع به فخر فروختن کرد. دیگر شغالان از او پرسیدند که این تکبر و نشاط از کجا آمده است. یکی از شغالان به او گفت که این گرمی و نشاط، خاص اولیا و انبیاست و او تنها با ظاهری فریبنده، خود را بزرگ نشان می‌دهد.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم اخلاقی و اجتماعی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از تمثیل و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای کودکان زیر 12 سال کمی پیچیده باشد.

بخش ۱۹ - افتادن شغال در خم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاوسی کردن میان شغالان

آن شَغالی رفت اَنْدَر خُمِّ رنگ
اَنْدَر آن خُم کرد یک ساعت دِرَنگ

پس بَر آمَد پوستَش رَنْگین شُده
که مَنَم طاووسِ عِلّیّین شُده

پَشمِ رَنْگین رونَقِ خوش یافته
آفتاب آن رنگ‌ها بَر تافته

دید خود را سبز و سُرخ و فور و زَرد
خویشتن را بر شَغالان عَرضه کرد

جُمله گُفتند ای شَغالَک حال چیست؟
که تو را در سَر نَشاطی مُلْتَوی‌ست؟

از نَشاطْ از ما کَرانه کرده‌یی
این تکَبُّر از کجا آورده‌یی؟

یک شَغالی پیشِ او شُد کِی فُلان
شَیْد کردی یا شُدی از خوش‌دِلان؟

شَیْد کردی تا به مِنْبَر بَر جَهی
تا زِ لاف این خَلْق را حَسْرت دَهی

بَس بِکوشیدی نَدیدی گرمی یی
پس زِ شَیْد آورده‌یی بی‌شَرمی یی

گرمی آنِ اَوْلیا و اَنْبیاست
باز بی‌شَرمی پَناهِ هر دَغاست

کِه الْتِفاتِ خَلْق سویِ خود کَشَند
که خوشیم و از دَرون بَس ناخَوشَند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۸ - رسیدن خواجه و قومش به ده و نادیده و ناشناخته آوردن روستایی ایشان را
گوهر بعدی:بخش ۲۰ - چرب کردن مرد لافی لب و سبلت خود را هر بامداد به پوست دنبه و بیرون آمدن میان حریفان کی من چنین خورده‌ام و چنان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.