هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید و از تأثیرات عمیق آن بر زندگی خود می‌نویسد. او عشق را مانند خورشیدی می‌داند که بر زندگی‌اش می‌تابد و حتی فقر و گدایی را با همت والای خود به پادشاهی تبدیل می‌کند. شاعر از ترس حیرت و ناتوانی در برابر معشوق می‌گوید و عشق را کیمیایی می‌داند که حتی رنگ کاهی را نیز تغییر می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاری است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۲

ز داغ عشق چون خورشید، دارم چتر شاهی را
سر ژولیدهام برد از میان، صاحب کلاهی را

به دنیا از فلک سایی، سرم هرگز فرو ناید
گدایی می شمارد همّت من، پادشاهی را

به زیر تیغ او چشم از رخش پوشیده می دارم
که ترسم حیرت از یادم برد، عاجز نگاهی را

حبابش می شود از شوخ چشمی، چهره با داغم
اگر در بحر شوید، دامن بختم، سیاهی را

حزین ، از مهر نبود ذرّه ام را پرتو منّت
ز فیض عشق دارم کیمیای رنگ کاهی را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.