۱۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳۲

برکف، دل سی پارهٔ عشّاق نگهدار
حرز تن و جان، این کهن اوراق نگهدار

زان تیغ که آلوده به خون دگران است
ما را بکش و غیرت عشاق نگهدار

ترسم که رسد یار و من از خود شده باشم
ای صبر، عنان دل مشتاق نگهدار

در چشم عدو راست نشانتر ز خدنگند
خم گشته قدان را چو کمان، طاق نگهدار

کی چشم و دل بوالهوسان محرم عشق است؟
ناموس غم، ای خسرو آفاق نگهدار

در خلوت آیینه حزین ، جای نفس نیست
با صافدلان صحبت اشراق نگهدار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.