۱۱۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۳۰

در دهر حرامی زده شد سحر حلالم
سرمایهٔ دزدان جهان است خیالم

یک ذرّه نیارند بجا حقّ نمک را
این قوم فرومایه که هستند عیالم

کالا ز من و فخر و مباهات از ایشان
خردان چه بزرگی که نکردند به مالم!

از تیره نفسهای حربفان به کسوف است
هر مطلع زیبنده خورشید مثالم

بی رنج حزین از قلمم نکته نریزد
از پیچ و خم فکر، شکن هاست چو نالم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.