هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن از تقوا، عشق به خدا، و تفاوت بین حرص در راه خدا و حرص دنیوی سخن میگوید. شاعر از شخصیتی به نام علی یاد میکند که به عنوان نماد تقوا و دینداری معرفی شده است. همچنین، شاعر به تفاوت بین حرص در راه خدا و حرص برای امور دنیوی اشاره میکند و تأکید میکند که حرص در راه خدا فخر و جاه است، در حالی که حرص برای امور دنیوی ننگ و تباه است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۸۶ - بازگشتن به قصهٔ دقوقی
مَر عَلی را در مِثالی شیر خوانْد
شیرْ مِثْلِ او نباشد گَرچه رانْد
از مِثال و مِثْل و فَرقِ آن بِران
جانِبِ قِصّهیْ دَقوقی ای جوان
آن کِه در فَتویٰ اِمامِ خَلْق بود
گویِ تَقْویٰ از فرشته میرُبود
آن کِه اَنْدَر سَیْرْ مَهْ را مات کرد
هم زِ دینْداریِّ او دین رَشک خَورْد
با چُنین تَقویّ و اَوْراد و قیام
طالِبِ خاصانِ حَق بودی مُدام
در سَفَر مُعْظَم مُرادَش آن بُدی
که دَمی بر بَندهیْ خاصی زَدی
این هَمیگفتی چو میرَفتی به راه
کُن قَرینِ خاصِگانَم ای اِلٰه
یا رَب آنها راکه بِشْناسَد دِلَم
بَنده و بَستهمیان و مُجْمِلَم
وان کِه نَشْناسَم تو ای یَزدانِ جان
بر منِ مَحْجوبَشان کُن مِهْربان
حَضرتَش گفتی که ای صَدْرِ مِهین
این چه عشق است و چه اِسْتِسْقاست این؟
مِهْرِ من داری چه میجویی دِگَر؟
چون خدا با توست چون جویی بَشَر؟
او بِگُفتی یا رَب ای دانایِ راز
تو گُشودی در دِلَم راهِ نیاز
درمیانِ بَحْر اگر بِنْشَستهاَم
طَمْع در آبِ سَبو هم بَستهام
هَمچو داوودم نَوَد نَعْجه مَراست
طَمْع در نَعْجهیْ حَریفَم هم بِخاست
حِرص اَنْدَر عشقِ تو فَخْر است و جاه
حِرص اَنْدَر غَیرِ تو نَنْگ و تَباه
شَهْوت و حِرصِ نَران بیشی بُوَد
وانِ حیزانْ نَنْگ و بَدکیشی بُوَد
حِرصِ مَردان از رَهِ پیشی بُوَد
در مُخَنَّث حِرصْ سویِ پَسْ رَوَد
آن یکی حِرص از کَمالِ مَردی است
وان دِگَر حِرصْ اِفْتِضاح و سَردی است
آه سِرّی هست این جا بَسْ نَهان
که سویِ خِضْری شود موسیٰ رَوان
هَمچو مُسْتَسْقی کَزْ آبَش سیر نیست
بر هر آنچه یافتی بِاللهْ مَایست
بینِهایَت حَضرت است این بارگاه
صَدْر را بُگْذار صَدْرِ توست راه
شیرْ مِثْلِ او نباشد گَرچه رانْد
از مِثال و مِثْل و فَرقِ آن بِران
جانِبِ قِصّهیْ دَقوقی ای جوان
آن کِه در فَتویٰ اِمامِ خَلْق بود
گویِ تَقْویٰ از فرشته میرُبود
آن کِه اَنْدَر سَیْرْ مَهْ را مات کرد
هم زِ دینْداریِّ او دین رَشک خَورْد
با چُنین تَقویّ و اَوْراد و قیام
طالِبِ خاصانِ حَق بودی مُدام
در سَفَر مُعْظَم مُرادَش آن بُدی
که دَمی بر بَندهیْ خاصی زَدی
این هَمیگفتی چو میرَفتی به راه
کُن قَرینِ خاصِگانَم ای اِلٰه
یا رَب آنها راکه بِشْناسَد دِلَم
بَنده و بَستهمیان و مُجْمِلَم
وان کِه نَشْناسَم تو ای یَزدانِ جان
بر منِ مَحْجوبَشان کُن مِهْربان
حَضرتَش گفتی که ای صَدْرِ مِهین
این چه عشق است و چه اِسْتِسْقاست این؟
مِهْرِ من داری چه میجویی دِگَر؟
چون خدا با توست چون جویی بَشَر؟
او بِگُفتی یا رَب ای دانایِ راز
تو گُشودی در دِلَم راهِ نیاز
درمیانِ بَحْر اگر بِنْشَستهاَم
طَمْع در آبِ سَبو هم بَستهام
هَمچو داوودم نَوَد نَعْجه مَراست
طَمْع در نَعْجهیْ حَریفَم هم بِخاست
حِرص اَنْدَر عشقِ تو فَخْر است و جاه
حِرص اَنْدَر غَیرِ تو نَنْگ و تَباه
شَهْوت و حِرصِ نَران بیشی بُوَد
وانِ حیزانْ نَنْگ و بَدکیشی بُوَد
حِرصِ مَردان از رَهِ پیشی بُوَد
در مُخَنَّث حِرصْ سویِ پَسْ رَوَد
آن یکی حِرص از کَمالِ مَردی است
وان دِگَر حِرصْ اِفْتِضاح و سَردی است
آه سِرّی هست این جا بَسْ نَهان
که سویِ خِضْری شود موسیٰ رَوان
هَمچو مُسْتَسْقی کَزْ آبَش سیر نیست
بر هر آنچه یافتی بِاللهْ مَایست
بینِهایَت حَضرت است این بارگاه
صَدْر را بُگْذار صَدْرِ توست راه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۸۵ - قصهٔ دقوقی رحمة الله علیه و کراماتش
گوهر بعدی:بخش ۸۷ - سر طلب کردن موسی خضر را علیهماالسلام با کمال نبوت و قربت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.