هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربه‌ای عرفانی و روحانی سخن می‌گوید که در آن به وحدت و پیوند میان نور و هستی پی می‌برد. او از حالتی از مستی و حیرت سخن می‌گوید که در اثر این تجربه به او دست داده است. شاعر تلاش می‌کند تا این تجربه را توصیف کند، اما بیان می‌کند که درک کامل آن از طریق زبان ممکن نیست. در نهایت، او از سقوط و بازگشت به هوشیاری سخن می‌گوید و احساس می‌کند که در این مسیر گم شده است.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

بخش ۹۰ - شدن آن هفت شمع بر مثال یک شمع

باز می‌دیدم که می‌شُد هفتْ یَک
می‌شِکافَد نورِ او جَیْبِ فَلَک

باز آن یک بارِ دیگر هفت شُد
مَستی و حیرانیِ من زَفْت شُد

اِتِّصالاتی میانِ شمع‌ها
که نَیایَد بر زبان و گفتِ ما

آن کِه یک دیدن کُند اِدْارکِ آن
سال‌ها نَتْوان نِمودن از زبان

آن کِه یک دَم بینَدَش اِدْراکِ هوش
سال‌ها نَتْوان شُنودن آن به گوش

چون که پایانی ندارد رو اِلَیْک
زان که لا اُحْصی ثَناءً ما عَلَیْک

پیش تَر رَفتم دَوان کان شمع‌ها
تا چه چیز است از نِشانِ کِبْریا؟

می‌شُدم بی‌خویش و مَدْهوش و خَراب
تا بِیُفتادَم زِ تَعْجیل و شِتاب

ساعتی بی‌هوش و بی‌عقل اَنْدَرین
اوفْتادم بر سَرِ خاکِ زمین

باز با هوش آمدم بَرخاستَم
در رَوِش گویی نه سَر نه پاسْتَم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۹ - نمودن مثال هفت شمع سوی ساحل
گوهر بعدی:بخش ۹۱ - نمودن آن شمعها در نظر هفت مرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.